قصهها و افسانههای آموزنده ازوپ یونانی
واقعیت و تصویر
نگارش: اس اِی هندفورد / ترجمه: حسین ابراهیمی
به نام خدا
سگی با تکه گوشتی در دهان، از رودخانهای میگذشت. او با دیدن عکس خودش در آب تصور کرد سگ دیگری را با تکه گوشت بزرگتری میبیند؛ بنابراین تکه گوشتی را که در دهان داشت رها کرد و برای گرفتن تکه گوشت سگ دیگر به داخل آب پرید. نتیجه معلوم است، سگ هر دو تکه گوشت را از دست داد. او نهتنها نتوانست تکه گوشت دیگر را که وجود واقعی نداشت به چنگ بیاورد، بلکه تکه گوشت خودش را هم، که آب برده بود، از دست داد.
این حکایت عاقبت کسانی را نشان میدهد که همیشه بیشتر ازآنچه دارند، میخواهند.
(این نوشته در تاریخ 20 فوریه 2022 بروزرسانی شد.)