قصه‌های-ازوپ-علت-ناله

قصه‌های ازوپ: علت ناله || انسان عاقل، خطر واقعی را درک می‌کند

قصه‌ها و افسانه‌های آموزنده ازوپ یونانی

علت ناله

نگارش: اس اِی هندفورد / ترجمه: حسین ابراهیمی

جداکننده متنz

به نام خدا

خوکی به گله‌ای گوسفند پیوست و با آن‌ها مشغول چرا شد. یک روز چوپان دست‌هایش را روی گُرده او گذاشت، اما خوک شروع کرد به آه و ناله. گوسفندها او را ملامت کردند که: «چوپان اغلب دستش را روی گُردۀ ما می‌گذارد؛ اما هیچ‌یک از ما آه و ناله راه نمی‌اندازیم.»

خوک گفت: «حق با شماست؛ اما دستی که چوپان به پشت شما می‌گذارد با دستی که به پشت من می‌گذارد فرق می‌کند. دست او بر گُردۀ شما به خاطر شیر یا پشم شماست؛ اما دست او بر گُردۀ من، به خاطر گوشت من است.»

انسان وقتی جانش درخطر است دادوفریاد می‌کند؛ نه وقتی مال‌ومنالش درخطر است.

(این نوشته در تاریخ 20 فوریه 2022 بروزرسانی شد.)



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *