قصهها و افسانههای آموزنده ازوپ یونانی
دلیل قانعکننده
نگارش: اس اِی هندفورد / ترجمه: حسین ابراهیمی
به نام خدا
جیرجیرکی در میان شاخ و برگ درختی تناور جیرجیر میکرد و روباهی پایین درخت برای خوردن او نقشه میکشید. سرانجام روباه از جا برخاست و پس از تحسین صدای جیرجیرک از او خواست تا از درخت پایین بیاید. روباه به جیرجیرک گفت که میخواهد جثۀ او را که چنین صدای رسایی دارد از نزدیک ببیند؛ اما جیرجیرک فریب او را نخورد. او برگی از درخت کند و آن را برای روباه پایین انداخت، روباه که متوجه حیلۀ جیرجیرک نشده بود بهسرعت بهسوی برگ دوید.
جیرجیرک از همان بالای درخت به روباه گفت: «دوست من، اگر فکر کردی من از درخت پایین میآیم، در اشتباهی. من از همان روزی که بال جیرجیرکی را در مدفوع روباهی دیدم، خودم را از روباهها دور نگه داشتم.»
افراد خردمند ازآنچه بر سر همسایگانشان میآید درس میگیرند.
(این نوشته در تاریخ 20 فوریه 2022 بروزرسانی شد.)