افسانه-هاي-ازوپ-بود-و-نبود

قصه‌های ازوپ: بود و نبود | بعضی آدم‌ها بودن و نبودنشان فرقی ندارد

قصه‌ها و افسانه‌های آموزنده ازوپ یونانی

بود و نبود

نگارش: اس اِی هندفورد / ترجمه: حسین ابراهیمی

جداکننده متنz

به نام خدا

پشه‌ای بر شاخ گاو نری نشست. او پس از مدتی طولانی تصمیم گرفت از جایی که نشسته بود به جای دیگری برود؛ اما پیش از برخاستن، نظر گاو را جویا شد، گاو نر به او گفت: «مگر متوجه آمدنت شدم که متوجه رفتنت بشوم.»

برخی آن‌قدر ضعیف و ناتوان‌اند که بود و نبودشان یکسان است. آن‌ها نه سودی برای دیگران دارند و نه زیانی.

(این نوشته در تاریخ 20 فوریه 2022 بروزرسانی شد.)



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *