قصه‌های-ازوپ-اول،-کار!

قصه‌های ازوپ: اول، کار! || به وقت کار، مشغول بازی و سرگرمی نباش!

قصه‌ها و افسانه‌های آموزنده ازوپ یونانی

اول، کار!

نگارش: اس اِی هندفورد / ترجمه: حسین ابراهیمی

جداکننده متنz

به نام خدا

روزی دِمیدِس خطیب برای مردم آتن سخنرانی می‌کرد؛ اما ازآنجاکه آنان توجه چندانی به سخن او نداشتند، از آنان خواست تا به حکایتی از حکایت‌های ازوپ که برایشان تعریف می‌کند، گوش کنند.

وقتی همگی رضایت دادند، دمیدس گفت: «دِمِتِر با مارماهی و پرستویی سفر می‌کرد. وقتی به رودخانه‌ای رسیدند، پرستو به هوا پرید و مارماهی به درون آب.»

و بعد، از سخن بازایستاد.

مردم از او پرسیدند: «خب، دِمِتِر چی شد؟»

دمیدس گفت: «دمتِر از دست شما عصبانی است. چراکه امور مملکت را رها کرده‌اید و همگی به حکایت‌های ازوپ گوش سپرده‌اید.»

احمقانه است که آدمیان، کارهای مهم را به خاطر سرگرمی و تفریح نادیده بگیرند.

_______________

  1. Demades
  2.  Demeter

(این نوشته در تاریخ 20 فوریه 2022 بروزرسانی شد.)



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *