داستان آموزشی کودکان
در عادتهای خوب
چطور مرتب و منظم باشیم؟
آموزش مهارتهای اجتماعی و زندگی به کودکان و نونهالان
تصویرگران: علی خوش جام – یاسمن اکبری
به نام خدای مهربان
اسم این پسر، سامان است. سامان پسر خیلی خوب و تمیزی است. مادر و پدرش از او راضی هستند.
سامان وقتی از خواب بیدار میشود، تختش را مرتب میکند. چون دوست ندارد روی تختش نامرتب و بههمریخته باشد.
بعد دست و صورتش را میشوید تا تمیز شوند. دندانهایش را هم مسواک میزند تا دهانش خوشبو و پاکیزه شود. البته این طوری خواب هم از سرش میپرد و سرحال میشود. او یک مسواک مخصوص به خود دارد و هیچوقت از مسواک دیگران استفاده نمیکند.
هر وقت موهای سامان بلند میشود، با پدرش به آرایشگاه میرود. آقای آرایشگر موهای او را کوتاه میکند و با لبخندی میگوید: «بهبه! حالا مثل یک دسته گل شدی!»
سامان هر وقت وارد خانه میشود، کفش هایش را در جاکفشی میگذارد. او میداند که اگر کفش هایش را به گوشهای پرت کند، زود کهنه و خراب میشوند. آن وقت، همه میگویند: «وای، وای! سامان چه پسر نامرتبی است.» او هیچ دوست ندارد که کفش هایش زود خراب شوند و یا به او بگویند: «پسر نامرتب!»
سامان جورابهایش را هم فراموش نمیکند. هر وقت آنها را از پاهایش بیرون میآورد، فوری میشوید. چون دوست ندارد جورابها و پاهایش بوی بد بدهند و یا کثیف باشند.
سامان لباس های خود را تا میکند و در قفسۀ کمد میچیند و یا به جالباسی میزند و آویزان میکند تا تمیز و مرتب بمانند. او هیچوقت لباس هایش را به این طرف و آنطرف پرت نمیکند. چون میداند که چروک و نامرتب میشوند. آن وقت همه به او میگویند: «وای وای! چه پسر شلخته و نامرتبی!»
سامان لباس های کثیفش را در سطل مخصوص لباس های چرک میگذارد تا مادرش آنها را بشوید. او هیچوقت آنها را به گوشهای پرت نمیکند.
سامان همیشه بعد از بازی، اسباببازیهایش را جمع میکند و در جای خودشان میچیند؛ چون دوست ندارد اتاقش شلوغ و نامرتب باشد. او برای این که اتاقش همیشه تمیز باشد، با دستمال، وسایل اتاق را گردگیری میکند. او این کار را خیلی دوست دارد. او بعضی اسباببازیهای پلاستیکی خود را با آب و صابون میشوید. البته، اول از مادرش اجازه میگیرد. مادرش هم به او میگوید که کدام اسباببازیها اگر خیس شوند، خراب نمیشوند.
سامان هر وقت ناخن هایش بلند میشوند، آنها را با ناخن گیر میگیرد. اگر هم خودش نتواند از مادر یا پدرش خواهش میکند تا آنها را برایش بگیرند. چون میداند که زیر آنها موجودات ریز و کثیفی به نام میکروب جمع میشوند و او را مریض میکنند. در وقتِ بازی هم میشکنند.
سامان همیشه قبل از خوردن غذا دست هایش را با آب و صابون میشوید تا میکروب ها که همه جا هستند، با غذایش وارد بدنش نشوند و او را مریض نکنند.
سامان حمام کردن را خیلی دوست دارد. چون وقتی حمام میکند، خوشبو و سبک میشود. او هفتهای دو یا سه بار با پدرش به حمام میرود.
سامان هر وقت سرما میخورد، هنگام عطسه یا سرفه کردن، جلوی دهان و بینی خود را میگیرد. همیشه آب بینی خود را با دستمال پاک میکند و دستمال را در سطل زباله میاندازد. بعد دست هایش را با آب و صابون میشوید. او همیشه با لیوان و استکان خودش آب و چای میخورد.
سامان همیشه مرتب و تمیز است. او هر وقت از مادرش میپرسد: «مامان جان! آیا از من راضی هستی؟»
مادرش با خوشحالی میگوید: «بله که راضی هستم! آفرین پسر گُلم!»
آیا تو هم مثل سامان مرتب و تمیز هستی؟ اگر تو هم از مادر یا پدرت بپرسی: «مامان جان! بابا جان! شما از من راضی هستید؟» فکر میکنی چه جوابی به تو بدهند؟
(این نوشته در تاریخ 20 سپتامبر 2021 بروزرسانی شد.)