شعر کودکانه: هدیه روز پدر 1

شعر کودکانه: هدیه روز پدر

شعر کودکانه

هدیه روز پدر

شاعر: فاطمه قائدی

به نام خدای مهربان

 

پدربزرگ من یه مَرد مَرده
رو شونه هاش ستاره‌های زرده
می‌خنده و دنبال من می‌ذاره
اما نفس کم میاره دوباره…
بعدشم عین دوستای صمیمی
باهم می‌بینیم آلبومی قدیمی

شعر کودکانه: هدیه روز پدر 2

یه جاهای خاکی‌رنگ پریده
شبیه عکسای سیاه سفیده!
لباسای عجیب غریب پوشیدن
کلاه و پوتین و تفنگ خریدن
مشغول شوخی کردن و خنده‌ان
پدربزرگم می‌گه رزمنده‌ان!
خیره می‌شم به عکسا و می‌ترسم
زیر لب از پدربزرگ می‌پرسم

شعر کودکانه: هدیه روز پدر 3

فرق زیادی کردی با این عکسات
پدربزرگ مهربون کو دستات؟؟؟
رو می‌کنه به من با اشک و خنده
می‌گه قرار بوده بشه پرنده!

شعر کودکانه: هدیه روز پدر 4

یه عده خوب، که خوب و خوب‌تر شدن
اومدن و باهم برادر شدن
آرزو هاشونو کنار گذاشتن
همه باهمدیگه قرار گذاشتن
دستاشونو بدن که پر بگیرن
بلیت برای یه سفر بگیرن

شعر کودکانه: هدیه روز پدر 5

یعنی بِرن به جنگ آدم بدا
خدا کمک کنه بِرن کربلا!
ولی پدربزرگ تو جا مونده
همه پریدن و اون اینجا مونده

شعر کودکانه: هدیه روز پدر 6

شعر کودکانه: هدیه روز پدر 7

اشک من از حرفای اون در می‌یاد
یادم به لاله‌های پرپر می‌یاد
بلند می‌شم سجاده شو میارم
روش گل لاله‌عباسی میذارم

شعر کودکانه: هدیه روز پدر 8

می‌خوام نمازش عطر و بو به گیره…
راستی… چطور… باید… وضو… بگیره؟؟!
اصلاً اگه بخواد قنوت بگیره؟!
می‌پرسم از خودم … دلم می‌گیره

شعر کودکانه: هدیه روز پدر 9

کاش که می‌شد یه دستمو بی‌خبر
بهش بدم هدیه‌ی روز پدر!!!

شعر کودکانه: هدیه روز پدر 10

the-end-98-epubfa.ir



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *