شعر-کودکانه-صوتی-گلی-بر-شانه-احمد

شعر کودکانه صوتی: گلی بر شانه‌ی احمد / مهربانی پیامبر با امام حسین علیه السلام

شعر کودکانه

گلی بر شانه‌ی احمد

شاعر و گوینده: علیرضا قاسمی

جداکننده متن Q38

به نام خدا

 

یه روز پیامبرِ عزیزِ اسلام
وقتِ نماز و لحظهٔ عبادت

به مسجد آمد و نمازِ خود را
اِقامه کرد به عشق و با جماعت

ولی یه اِتفاقِ جالب اُفتاد
که می‌‌کُنم بَرایِتان روایت

که با شنیدنش تعجُب کُنید
زِ بَس قشنگ و نازِ این حکایت

اون روز امامْ حسین کنارِ بابا
مشغولِ بازی بود و استراحت

تا حضرتِ نَبی می‌‌رَفت به سجده
می‌‌رَفت رو دوشِ بابا بی خجالت

می‌‌گُفت بُرو بُرو بُرو سَریع تَر
حالا که اَسبِ من شُدی تو راحت

نماز که شُد تَموم یه عِده گُفتن
حالا چه کار کُنیم با این اهانت؟

خوبه بِریم بِپُرسیم اَز پیامبر
چه پاسُخیست برایِ این جسارت

اومَد به سمتِ حضرتِ محمّد
یه آدمِ یهودی با عداوت

بِگُفت به حضرتِ نَبی که منْ هَم
بِدیدَم آنچه شُد دَر این یه ساعت

برای من سوالِ یا محمّد؟
بِگو دلیلِ این همه لطافت؟

چرا شُما نَکردی کودَکت را
نَه سَرزَنِش نَه تَنبیه و ملامت

به رویِ خوش بِگُفت به آن یهودی
که دینِ ما بُوَد پُر از طراوت

مَسیرِ دینِ ما به سَمتِ عشقِ
خوبی به کودکان شُده رسالت

بابا باید با بچه هاش تو خونه
بَرخورد کُنه با مِهر و با رفاقت

یهودی تا شنید از او این کلام
بِشُد درونِ قلبِ او قیامت

بِگُفت به حضرتِ نَبی که گَشتم
با این کلام و مِهرتان هدایت

علاقه مَند شُدم به دینِ اسلام
دَهَم به این که حَق توئی شهادت

 



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *