شعر کودکانه
” خدا “
سروده: پروین دولتآبادی
خدا
به مادر گفتم آخر این خدا کیست
که هم در خانه ما هست و هم نیست
تو گفتی مهربانتر از خدا نیست
دمی از بندگان خود جدا نیست
چرا هرگز نمیآید به خوابم
چرا هرگز نمیگوید جوابم
نماز صبحگاهت را شنیدم
ترا دیدم خدایت را ندیدم
به من آهسته مادر گفت: فرزند
خدا را در دل خود جوی یکچند
خدا در بوی و رنگ گل نهان است
بهار و باغ و گل از او نشان است
خدا در پاکی و نیکی است فرزند
بود در روشناییها خداوند
به هر کاری دل خود با خدا دار
دل کس را ز بیمهری میازار