بابا آمد
مصطفی رحماندوست
تق تق تق بر در زد
بابا از بیرون آمد
رفتم در را وا کردم
شادی را پیدا کردم
وقتی بابا را دیدم
فوری او را بوسیدم
بابا آمد نان آورد
با لبخندش جان آورد
با او روشن شد خانه
او شمع و ما پروانه
شعر کودکانه دیدگاه شما 1,419 بازدید
بابا آمد
مصطفی رحماندوست
تق تق تق بر در زد
بابا از بیرون آمد
رفتم در را وا کردم
شادی را پیدا کردم
وقتی بابا را دیدم
فوری او را بوسیدم
بابا آمد نان آورد
با لبخندش جان آورد
با او روشن شد خانه
او شمع و ما پروانه
برچسب هاشعر کودکانه مصطفی رحماندوست
***
***