کتاب شعر کودکانه
این باغوحش قشنگه
حیووناش رنگارنگه
شاعر: حسین مافی
به نام خدا
برای پِرسی طوطی
امروز یه روز شاده
تولدش امروزه
شده براش آماده
دوستاش، رابین و ماگپی
با پرهای رنگارنگ
با دارکوبو می بره
به باغوحشی قشنگ
پرندههای اون جا
کمیاب و زیبا هستند
طوطیهای ماکائو
روی درخت نشستند
چقدر بلنده پاهاش
فلامینگوی زیبا!
عقاب پر طلایی
پر میزنه تو هوا
آقا فیله پا شده
تازه از خواب نازش
داره غذا میخوره
با خرطوم درازش
اما خوابیده هنوز
اسب آبی توی آب
حیوونا داد میزنند:
یالا بلند شو از خواب!
زیر درختی بزرگ
گوریل آروم خوابیده
شامپانزهی بازیگوش
موزای اونو دیده
پاورچین و پاورچین
موزشو برمیداره
گوریله رو خواب برده
بی خبره بیچاره
پرسی و دوستاش با هم
دوباره باز پریدند
حیوونای وحشی رو
از اون بالا میدیدند
ببر بزرگ راهراه
قدم میزد آهسته
پلنگ خالخالی هم
روی درخت نشسته
خرسه صدا زد: سلام
پرنده های زیبا
کجا میرید با سرعت
لطفاً نرید از این جا
بعدش دیدن یه ماری
دور شاخه پیچیده
زرافهی قشنگی
برگ درختو چیده
یه آهوی خوشگلی
روی چمن میدوید
پِرسی به دوستاش میگه
نزدیک تمساح نشید
دوستای پرسی گفتند:
پرندهی بانمک!
چه روز خوبی داشتیم
تولدت مبارک