داستان آموزش فرهنگ غذا خوردن به کودکان
در عادات غذا خوردن
روش درست غذا خوردن
آموزش مهارتهای اجتماعی و زندگی به کودکان و نونهالان
تصویرگران: علی خوش جام – یاسمن اکبری
به نام خدای مهربان
اسم این پسر سامان است. سامان پسر خوبی است. مامان و بابا از او خیلی راضیاند. سامان صبحانه خوردن را خیلی دوست دارد. او هرروز صبح، صبحانه میخورد. او هر چیزی را که مامان برای صبحانهاش آماده کرده باشد، بااشتها میخورد. بعضی وقتها مامان، نان و پنیر و چای شیرین، یا مربا یا عسل و کره یا تخممرغ برای صبحانهی سامان میآورد.
او هرروز یک لیوان شیر میخورَد. چون دوست دارد همیشه سالم و شاداب و سرحال باشد.
سامان هیچوقت نق نمیزند و نمیگوید: «من صبحانه نمیخورم، من شیر دوست ندارم، من صبحانه را دوست ندارم.»
چون میداند اگر صبح، صبحانه نخورد، کسل و بیحال میشود و حتی حوصلهی بازی کردن را هم نخواهد داشت. او میداند اگر هرروز صبح یک لیوان شیر بخورد، سالم و قوی میماند و زود هم بزرگ میشود. او دوست دارد خیلی زود بزرگ شود.
سامان هیچوقت بهجای غذا، آبنبات، شکلات، بیسکویت یا شیرینی نمیخورد. چون میداند اگر این چیزها را بخورد، سیر میشود و دیگر نمیتواند غذاهای خوشمزهی مامان را بخورد. او میداند اگر غذا نخورد، بزرگ نمیشود و همینطور کوچولو میماند.
سامان همهی غذاها را دوست دارد. وقتی مامان غذا را سر سفره میآورد، او همهی غذاهایی را که مامان برایش توی بشقاب ریخته است، میخورد. او هیچوقت نمیگوید: «من این غذا را دوست ندارم، من از این غذا نمیخورم.»
سامان همیشه میگوید: «همهی غذاها خوب و خوشمزهاند.»
سامان با غذایش زیاد نوشابه نمیخورد. او میداند خوردن نوشابهی زیاد خوب نیست. چون ممکن است دلدرد بگیرد. او میداند اگر زیاد نوشابه بخورد، زود سیر میشود و وقتی زود سیر شود، دیگر نمیتواند خوب غذا بخورد و کوچولو میماند.
اگر هم تشنه باشد، بعد از غذا خوردن، آب میخورد.
سامان هیچوقت زیاد شام نمیخورد. او شبها غذاهای چرب و سنگین نمیخورد. چون میداند اگر زیاد شام بخورد یا غذاهای چرب و سنگین بخورد تا صبح نمیتواند راحت بخوابد.
سامان هیچوقت درست قبل از خوابیدن، شام نمیخورد. او همیشه چند ساعت قبل از خواب، شام میخورد. چون میداند اگر درست قبل از خواب شام بخورد، دیگر نمیتواند راحت بخوابد.
سامان همهی میوهها را دوست دارد. او بهجای آبنبات، بیسکویت، شیرینی و شکلات، میوههای تازه و خوشمزه میخورد. چون میداند میوهها خاصیت زیادی دارند و بدن او را قوی و سالم نگه میدارند. سامان میداند که با خوردن میوه، همیشه شاداب و سرحال و بانشاط میماند.
سامان هیچوقت تند تند غذا نمیخورد. چون میداند اگر تند غذا بخورد، غذا خوب جویده نمیشود و ممکن است دلدرد بگیرد. سامان غذا را نه خیلی آرام و نه خیلی تند میخورد. او سعی میکند غذا را خوب بجَود و بعد قورت بدهد.
سامان در بعضی از جشنها و عروسیها دیده است که روی میز چند نوع غذا میچینند. او در این میهمانیها از همهی غذاها نمیخورد. چون میداند خوردن چند نوع غذا برای سلامتی خوب نیست. وقتی بابا میخواهد برای او غذا بکشد، سامان به بابا نمیگوید: «برایم زیاد غذا بکشید.» چون میداند که بیشتر از همیشه نمیتواند غذا بخورد و غذاها دستخورده میشوند.
وقتی سامان غذایش را میخورَد، خدا را شکر میکند. او وقتی از مامان و بابا میپرسد: «مامان جان! باباجان! آیا من پسر خوبی هستم؟ آیا از من راضی هستید؟»
مامان میگوید: «بله که راضی هستم. تو عادتهای خوب غذا خوردن را خیلی خوب بلدی.»
و بابا میگوید: «تو پسر باادب و عاقلی هستی. آفرین پسر گلم!»
راستی، تو هم عادتهای خوب غذا خوردن را میدانی؟
(این نوشته در تاریخ 20 سپتامبر 2021 بروزرسانی شد.)