کتاب داستان آموزنده کودکان
تمساح خندهرو
آموزش مسواک زدن و مراقبت از دندانها
مترجم: مهری شریفی کلیشادی
به نام خدا
یکی بود، یکی نبود، یک تمساح خیلی مهربان بود که دوست داشت با مردم رفتوآمد داشته باشد، با آنها حرف بزند و به مهمانی برود.
اما از بخت بد، او آدمهای زیادی را نمیدید و به همین خاطر بهسختی میتوانست با کسی حرف بزند و هیچوقت هم به مهمانی دعوت نمیشد. شما فکر میکنید چرا اینجوری بود؟
تمساح، آنقدر خوب و مهربان بود که همیشه لبخند میزد و وقتی میخندید، دندانهای تیز و برندهاش – که در نور خورشید برق میزد – نمایان میشد.
اگر شما به یک تمساح لبخند بزنید و او هم به شما لبخند بزند، جلو میروید و با او دست میدهید؟ فقط به این دلیل که میخواهید باادب و صمیمی باشید؟
– وای! نه! شما حتماً بهسرعت ازآنجا دور میشوید و متأسفانه، این همان چیزی بود که برای تمساح اتفاق میافتاد.
هر وقت که تمساح لبخند میزد، مردم فرار میکردند و هیچوقت هم به او لبخند نمیزدند.
یک روز تمساح بیچاره، خیلی تنها بود و رفت تا در خیابان کمی قدم بزند.
او به هرکسی که میدید، مؤدبانه لبخند میزد، حتی به یکیکِ کسانی که در صف اتوبوس ایستاده بودند نیز لبخند زد.
اما آنها، نهتنها به او لبخند زدند، بلکه از هر طرف که میتوانستند، فرار کردند.
تمساح با تعجب گفت: وای خدای من! آنها اتوبوسشان را از دست دادند.
بعد بهتنهایی وارد یک مغازه شد و به حالت احترامآمیزی به فروشندگان لبخند زد.
در همین وقت، بیشتر آنها به زیر پیشخوان پریدند و یکی از آنها از قفسهها بالا رفت.
تمساح درحالیکه به اطرافش نگاه میکرد، گفت: وای خدای من! پس آنهمه مشتری کجا رفتند؟
او که کمی اندوهگین شده بود، به سمت پایین خیابان به راه افتاد، اما هنوز خیلی نرفته بود که دید مردی با لباس سفید، دواندوان به طرفش میآید.
تمساح گفت: یکبار دیگر سعی میکنم که مهربان باشم. این را گفت و با خوشرویی لبخندی زد که همهی دندانهای تیز و برندهاش پیدا شد.
آن مرد، نهتنها به او لبخند زد، بلکه تمساح را هم در آغوش گرفت و در وسط خیابان، شروع به پایکوبی کرد و با خوشحالی فریاد زد:
– چه لبخند زیبایی! من یک دندانپزشک هستم و دندانهای تو، بهترین دندانهایی هستند که تا حالا دیدهام!
تمساح از خجالت سرخ شده بود.
دندانپزشک به تمساح گفت: من از تو خواهش میکنم که به مطب من بیایی و مُدل و دستیار جدید من بشوی. تو میتوانی به همه یاد بدهی که چگونه دندانهایشان را درست مسواک کنند تا دندانهای درخشانی مثل دندانهای تو داشته باشند.
تمساح هم باکمال میل این پیشنهاد را پذیرفت. بهزودی مردم به آن دندانپزشکی هجوم بردند، فقط به این خاطر که ببینند یک تمساح چگونه دندانهایش را مسواک میزند.
حالا همه به تمساح لبخند میزدند و او هم باافتخار به آنها لبخند میزد، درحالیکه دندانهایش در اثر آنهمه مسواک زدن، براقتر هم شده بود.
۱۰ قانون برای داشتن دندانهای سالم.
1. دندانها جویدن را دوست دارند، میوهها، سبزیها، نان، شیر و خامه بیش از هر چیز، دندانها را محکم و قوی میکنند.
۲. از شکر که دشمن دندانهاست و بیشتر از همه در شیرینیها، کیکها و آبمیوهها وجود دارد، باید بهاندازهی درست استفاده شود.
۳. بعد از غذا خوردن دندانها را بشویید. صبحها بعد از صبحانه، ظهرها بعد از ناهار و شبها پیش از آنکه به رختخواب بروید.
۴. مسواک زدن در صبح، دو تا سه دقیقه به طول میانجامد. پس اگر کسی، سریعتر از این زمان تمام کند، معلوم میشود که تقلب کرده است!
۵. برای مسواک زدن، اولازهمه باید دهان را با آب شست.
۶. بعد باید دندانهای عقبی را که برای جویدن بهکاربرده میشوند، با مسواک شست.
۷. پسازآن، دندانها را، چه بالاییها و چه پایینیها را باید از بیرون مسواک زد. سعی کنید که در هنگام مسواک زدن، دایرههایی کوچک را بر روی دندان بکشید.
۸. در آخر، همهی دندانها را از داخل بشویید، فراموش نکنید که همیشه از جهت لثه بهطرف دندان بشویید.
۹. اگر دندانهایتان را دوست دارید، هیچوقت از مسواک کهنه استفاده نکنید و هرچند گاه، مسواک خود را عوض کنید.
۱۰. اگر دو بار در سال به دندانپزشک مراجعه کنید، او با معاینۀ دندانهایتان به شما خواهد گفت که چگونه دندانهایتان را مسواک بزنید تا سوراخی در بین دندانهایتان به وجود نیاید.
(این نوشته در تاریخ 20 سپتامبر 2021 بروزرسانی شد.)