داستان کودکانه بخشنده پاک داستانی از حضرت فاطمه س (8)

داستان کودکانه: بخشنده‌ی پاک / داستانی از زندگی حضرت فاطمه (س) و حضرت علی (ع)

داستان کودکانه

بخشنده‌ی پاک

داستانی از زندگی حضرت فاطمه (س) و حضرت علی (ع)

– نویسنده: مهدی وحیدی صدر
– تصویرگر: منقذ موسوی

به نام خدا

خورشید آهسته‌آهسته غروب می‌کرد و شب از راه می‌رسید. حضرت فاطمه (سلام‌الله علیها) برای تهیه غذای خانواده، مشغول درست کردن حلوا بود و زیر لب با پروردگار خویش مناجات می‌کرد. وقتی‌که حضرت علی (علیه‌السلام) به خانه آمد، بچه‌ها سفره‌ی کوچکی را پهن کردند و همگی دور آن نشستند. آنگاه حضرت فاطمه (س) حلوایی را که درست کرده بود، با ظرفش میان سفره گذاشت.

حضرت فاطمه (سلام‌الله علیها) برای تهیه غذای خانواده، مشغول درست کردن حلوا بود

بچه‌ها سفره‌ی کوچکی را پهن کردند و همگی دور آن نشستند

قبل از خوردن غذا، همگی دست به دعا برداشتند و خداوند یکتا را به خاطر نعمت‌هایش سپاس گفتند. آنگاه با بردن نام خدا مشغول خوردن غذا شدند. هنوز مدت کوتاهی از خوردن غذا نگذشته بود که ناگهان درِ خانه به صدا درآمد و مرد فقیری با صدایی خسته و گرفته گفت:

«ای اهل‌بیت پیامبر! خدا، شما را رحمت کند. بسیار گرسنه هستم. از آن غذایی که می‌خورید به من هم بدهید.»

ناگهان درِ خانه به صدا درآمد و مرد فقیری با صدایی خسته و گرفته گفت:

در این هنگام علی (ع) از جا برخاست و مقداری از غذا را به همراه تکه‌ای نان بیرون از خانه برد. مرد فقیر که گرسنه بود، نان و حلوا را از آن حضرت گرفت و درحالی‌که اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را دعا می‌کرد، از آنجا دور شد. علی (ع) نزد خانواده‌اش برگشت و مشغول خوردن غذا شد.

مرد فقیر که گرسنه بود، نان و حلوا را از آن حضرت گرفت

بازهم طولی نکشید که درِ خانه دوباره به صدا درآمد. این بار کودکی یتیم از پشت در گفت:

«ای خاندان رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله)، من گرسنه هستم. آیا می‌شود به من هم مقداری غذا بدهید؟»

حضرت علی (ع) مقدار دیگری از نان و حلوا را برداشت و به بیرون از خانه رفت و آن غذا را با خوش‌رویی به کودک یتیم داد. سپس به منزل بازگشت و در کنار خانواده‌اش، سر سفره‌ی غذا نشست.

حضرت علی غذا را با خوش‌رویی به کودک یتیم داد

زمانی از رفتن کودک یتیم نگذشت که مردی اسیر و درمانده از همه‌جا، درِ خانه‌ی حضرت زهرا (س) را زد و با خواهش و درخواست گفت:

«ای اهل‌بیت پیامبر! خداوند به شما خیر و رحمت دهد. آیا می‌شود مقداری از غذایتان را هم به من بدهید؟»

سپس حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) باقیمانده‌ی غذای سفره را برداشت و به بیرون از منزل رفت. آنگاه با مهر و محبت فراوان، نان و حلوایی را که در دست داشت به آن مرد مسکین بخشید و خود به منزل بازگشت.

حضرت علی نان و حلوایی را که در دست داشت به آن مرد مسکین بخشید

وقتی حضرت فاطمه (س) سفره‌ی غذا را خالی دید، آن را جمع کرد. اهل‌بیت رسول خدا (ص) با این‌که سیر نشده بودند، از کنار سفره بلند شدند، اما از این‌که سه نفر از بندگان خدا سیر شده بودند، بسیار خشنود بودند.

هنگامی‌که خداوند آن فداکاری و بخشش را از اهل‌بیت پیامبرش (ص) دید، فرشته وحی این آیه را بر رسول خدا (ص) نازل کرد:

**”وَ يُطعِمونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسكينًا وَ يَتيمًا وَ أَسيرًا…“**

(و به خاطر دوستى با خدا به «فقير» و «اسير» و «يتيم» غذا می‌‌دهند.) آیه 8 سوره‌ی انسان (تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۹۸)

فرشته وحی این آیه را بر رسول خدا (ص) نازل کرد: **"وَ يُطعِمونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسكينًا وَ يَتيمًا وَ أَسيرًا..."**

متن پایان قصه ها و داستان



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *