داستان کودکانه:
اردک نرمالو
اردک نرمالو بیدار شو! وقتشه که صبح رو شروع کنی!
اردک نرمالو پا میشه و میپره توی وان!
اردک نرمالو خیلی خوششانسه! چون توی وان لیز نمیخوره!
اردک نرمالو هوف هوف توی حبابها فوت میکنه و میخنده!
اون با یه پارچ، یه لیوان و یه کاسه بازی میکنه!
و حتی یکم انگشت شصتش رو میخوره!
اون تموم گِلهای روی شکمش رو میشوره!
اون گردوخاکهای روی کمرش رو هم میشوره!
اردک نرمالو بالهاش رو میاره بالا!
و بعد شالاپ و شولوپ آب رو به ابن طرف و اون طرف میپاشه!
و بعد مثل یک فرفره میچرخه!
اردک نرمالو حسابی سروصدا راه میندازه!
حالا اون شبیه یه توپ نرمالوی خیس شده!
اردک نرمالو داد میزنه و به مامانش میگه:
ماماااان این خیلی باحاله!
مادرش میگه:
اردک نرمالوی عزیزم! توی وان بمون و بیرون نیا!
اردک نرمالو، پرهاش رو شونه میکنه!
مامان اردک نرمالو میاد توی حموم!
با یک سگ لاستیکی توی دستش!
اردک نرمالو، سگ لاستیکی رو بغل میکنه!
اردک نرمالو حسابی خوشحال و خوششانسه!
Courtesy of mooshima.com