داستان کوتاه: استودیوی شماره‌ی 54 / گاهی وقت ها منتظر نباش 1

داستان کوتاه: استودیوی شماره‌ی 54 / گاهی وقت ها منتظر نباش

داستان کوتاه

استودیوی شماره‌ی 54

نویسنده: ریچارد براتیگان

مترجم: حسین نوش آذر

(از مجموعه‌ی توکیو مونتانا اکسپرس)

جداکننده-متن

به نام خدا

در هفت سال گذشته هر بار و همیشه که به او زنگ می‌زنم، در منزل است. در هفت سال گذشته شاید هفتاد بار به او زنگ زده‌ام و در این مدت، او همیشه گوشی تلفن را برداشته است.
تماس‌های تلفنی من با او بی‌قاعده و به یک معنا از روی تصادف اتفاق می‌افتد. روراست: هر موقع که عشقم بکشد، به او زنگ می‌زنم. انگشتم را که هفت بار روی دگمه اعداد دستگاه تلفن فشار دهم، از آن‌سوی خط ناگهان صدای رفیقم را می‌شنوم: الو!
گفت‌وگوهای تلفنی‌مان زیاد مهم نیست. آنچه که اهمیت دارد این واقعیت است که او همیشه گوشی را برمی‌دارد. گاهی صبح‌ها و گاهی شب‌ها به او زنگ می‌زنم.
می‌گوید که می‌رود سر کار؛ اما می‌پرسم مگر چه مدرکی در تأیید این ادعا در دست هست؟ می‌گوید متأهل است و بااین‌حال من هرگز زن او را به چشم ندیده‌ام و زن او هرگز در هفت سال گذشته گوشی تلفن را برنداشته است.
امروز بعدازظهر طرف‌های ساعت یک و ربع به او زنگ زدم. نگفته پیداست که خودش گوشی را برداشت. تلفن فقط یک‌بار زنگ زده بود. به‌تدریج به این نتیجه می‌رسم که او از سال 1972 خانه‌نشین است و تنها کار او این است که در خانه‌اش منتظر این باشد که من روزی بهش زنگ بزنم.

پایان 98



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *