داستان زیبا و آموزنده
از همه مهربانتر
ایپابفا: سایت کودکانهی قصه کودک، داستان کودک و کتاب کودک و نوجوان
قصه قبل از خواب برای کودکان
به نام خدا
یک روز از مادرم پرسیدم: «دعا یعنی چه»؟
مادرم گفت: «حرف زدن با خداست، یعنی از او یاری میگیریم.»
این حرفهای مادر مرا خیلی احساساتی کرد و تصمیم گرفتم دعا کنم. چون در دلِ کوچک خود خیلی چیزها از خدا میخواستم. اول اینکه دوست داشتم خدا، پدربزرگ و مادربزرگم را حفظ کند، چون از بازی کردن در کنار آنها لذت میبردم.
و از طرف دیگر، سؤال دیگری داشتم که از مادرم بپرسم: «چرا همه، پدربزرگ و مادربزرگ را دوست دارند؟»
مادرم گفت: «چون پدربزرگ و مادربزرگ به همه محبت میکنند.»
خدایا! مادرم میگوید تو از همه مهربانتر هستی، حتی از پدربزرگ و مادربزرگ هم مهربانتری و تو انسانهای مهربان را دوست داری. پس من همیشه سعی میکنم با بچههای کوچک مهربان باشم تا تو مرا دوست بداری.
(این نوشته در تاریخ 20 سپتامبر 2021 بروزرسانی شد.)