داستان آموزنده پیش از خواب
پسر کم حرف
پرحرفی به زیان انسان است
ـ برگرفته از کتاب: قصه های شب
در زمان قدیم پادشاهی بود که ثروت فراوانی داشت. پسری داشت درنهایت پاکی و زیرکی و خوبی. او را به عالم دانایی سپرد تا به او علم و ادب آموزد.
مرد عالم تمام اوقات خویش را صرف تربیت شاهزاده کرد. روزی شاهزاده از مرد عالم خواست پندی به او آموزد که موجب نجاتش در دو جهان باشد.
استاد گفت: ای فرزند اگر میخواهی در دو سرا رستگار باشی خاموشی پیشه کن.
شاهزاده پس از شنیدن سخنان استاد اطاعت او نموده و زبان به سخن نگشود و تا میتوانست کم صحبت میکرد.
به پادشاه خبر رسید که پسرش حرف نمیزند، گمان کرد دچار بیماری خاصی شده که سخن نمیگوید. از حکیمان خواست دوای درد او را پیدا کنند، گفتند: بیماری او روحی است و باید به شکار رود تا اگر بیماری روحی دارد در آنجا ظاهر گردد.
پادشاه، همراه حکیمان و شاهزاده عازم شکار گردید، در صحرا میگشتند. ناگاه صدای یک طوطی درجایی شنیده شد، به دستور پادشاه در آنجا دام گستردند و پس از ساعتی طوطی در دام گرفتار شد.
شاهزاده فهمید پدرش چرا او را همراه حکیمان و بزرگان به شکار برده و قصدش، علت سکوت او و کم صحبتی او است. ازاینرو از فرصت استفاده کرد و به پدرش گفت: این طوطی در اثر صدا کردن به دام افتاد و اگر طوطی زبانش را میبست و صدایش را کسی نمیشنید، دامی برای گرفتن او گسترده نمیشد.
پادشاه سخنان فرزندش را شنید و به مرد دانایی که او را تربیت کرده بود جایزه داد و گفت: فکر میکردم در اثر بیماری، ساکت و بیحرف شدهای؛ اما اکنون دانستم چرا کمحرف میزنی؛ زیرا هر ضرر و زیانی که بر سر آدم میآید از زبان اوست.