داستانهای امام زمان (عج):
پیام را برسان و نترس!
علی بن همام میگوید:
هنگامی که حسین بن روح، نایب خاص امام زمان علیه السلام در زندان معتضد عبّاسی به سر میبُرد شیعیان به وسیله شلمغانی با حسین بن روح در ارتباط بودند، شلمغانی مغرور میشود و شخصی را نزد حسین بن روح میفرستد و میگوید: بیا مباهله کنیم. من نماینده امام زمان علیه السلام و مأمور به اظهار علم هستم. ولی تو آن را در آشکار و نهان اظهار نمودی!
حسین بن روح در پاسخ او شخصی را فرستاد و گفت: هر که به بزرگ خود پیشی گیرد، دشمن اوست.
شلمغانی بر بزرگ خود پیشی گرفت [و به وسیله الراضی بالله، خلیفه عبّاسی (75)] کشته شده و به دار کشیده شد. همراه او ابن ابیعون نیز دستگیر شد.
و این در حالی است که یک سال قبل از این رویداد، توقیعی از ناحیه مقدسه درباره لعن شلمغانی صادر شده بود، و چون حسین بنروح در زندان بود از امام علیه السلام درخواست نموده بود که فعلاً آن را آشکار نسازد.
امّا امام علیه السلام فرمود: «آن را آشکار کن و نترس! از شرّ آنان ایمن خواهی بود».
حسین بن روح از فرمان امام علیه السلام اطاعت نمود و در اندک زمانی از زندان خلاص شد.