داستانهای امام زمان (عج):
مسرور طبّاخ
مسرور طبّاخ میگوید:
با تنگدستی عجیبی رو به رو شدم به همین جهت، نامهای به حسن بن راشد نوشتم و جریان حال خود را بازگو نمودم، آنگاه به خانه او رفتم، تا نامه را به او برسانم، ولی وی در خانه نبود. نا امید بازگشتم و به طرف شهر برای ملاقات با ابیجعفر، عثمان بن سعید – اوّلین نایب خاص امام زمان علیه السلام – رفتم.
وقتی به دروازه شهر رسیدم، مردی در کنار من قرار گرفت به گونهای که چهره او را نمیدیدم. دست مرا گرفت وکیسه سفیدی رابا احتیاط بهمن داد.
وقتی به کیسه نگاه کردم دیدم روی آن نوشته: دوازده دینارِ مسرور طبّاخ!