داستانهای امام زمان (عج):
طلایی که گمشده بود؛ به ما رسید!
حسین بن علی بن محمّد قمی، معروف به ابوعلی بغدادی، میگوید:
شخصی به نام «جاوشیر» ده شمش طلا در شهر بخارا به من تحویل داده و گفت: آنها را به بغداد ببر و به حسین بن روح تحویل بده.
من به سوی بغداد حرکت کردم وقتی به نزدیکی خراسان و رودخانه «آمودریا» رسیدم، یکی از شمشها را گم کردم، در بغداد متوجّه شدم که یکی از شمشها گمشده است. فوراً شمش طلای دیگری خریداری نموده و آنها را تکمیل نمودم.
وقتی شیخ ابوالقاسم حسین بن روح آنها را دید، همه را به دست گرفت و همان را که خریده بودم، برداشت و گفت:
مال خود را بگیر! این شمش را خود خریدهای. آن را که گم کرده بودی، به ما رسید!
وقتی چشمم به شمشی که نشان داد افتاد، شناختمش. همان بود که در کنار آمودریا گم کرده بودم!