پدرم زیدی مذهب بود و اطرافیان خود مخصوصاً فرزندانش را از تمایل به مذهب شیعه اثنی عشری باز می‌داشت

داستان‌های امام زمان (عج): دوای درد من تویی!

داستان‌های امام زمان (عج):

دوای درد من تویی!

داستان‌های امام زمان (عج): دوای درد من تویی! 1

سید باقی بن عطوه حسنی می‌گوید:

پدرم زیدی مذهب بود و اطرافیان خود مخصوصاً فرزندانش را از تمایل به مذهب شیعه اثنی عشری باز می‌داشت، و به شیعیان می‌گفت: سال‌ها است کلیه‌های من بیمار است و من از این درد رنج می‌برم. اگر صاحب الامر شما مرا شفا دهد، من مذهب شما را قبول می‌کنم.

یک شب، همه دور هم جمع بودیم ناگاه صدای پدرمان را شنیدیم که ما را به کمک می‌طلبید. به سرعت نزد او رفتیم. گفت: صاحب الامرتان را دریابید که همین الآن از نزد من خارج شد.

مابه سرعت به جستجو پرداختیم، اما کسی‌رانیافتیم. وقتی بازگشتیم و ماجرا را پرسیدیم، گفت: شخصی آمد پیش من و گفت: ای عطوه!

گفتم: تو کیستی؟

گفت: صاحب الامر و امام فرزندانت!

آن‌گاه دست مبارکش را به کلیه‌های من کشید و فشار داد و رفت. وقتی متوجه شدم، دیدم اثری از درد نمانده است!

بیماری پدرم ازآن روزاز بین رفت و او مانند آهو چابک و سرحال شد.



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *