تاریخچه شکلگیری
ادبیات کودک و نوجوان ایران در عصر معاصر
پایهگذاری ادبیات نوین کودکان از آذربایجان و جبار عسکر زاده (باغچه بان) شروع شد. او در سال ۱۲۶۴ ه.ش به دنیا آمد و در سال ۱۳۴۵ درگذشت. بزرگترین ابتکار او انتخاب وزنها و قالبهایی نزدیک به ترانههای عامیانه است.
در فاصله سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ نویسندگان و شعرایی دست به خلق آثاری زدند؛ مانند یحیی دولتآبادی، صنعتی زاده کرمانی (مؤلف کتاب رستم در قرن بیستم)، عباس یمینی شریف. در همین زمان مترجمانی چون علینقی وزیری و مهری آهنی، افسانههای عامیانهی ملل مختلف را به فارسی برگرداندند. مجلهها و روزنامهها نیز صفحاتی به کودکان اختصاص دادند. از سال ۱۳۳۲ گروهی به انتشار مجلهی پرارزش «سپیدهی فردا» همت گماشتند و ضمن آشنا ساختن مربیان با اصول تربیت نوین، مسئلهی ادبیات کودک را مطرح ساختند. در سال ۱۳۳۸ همین مجله فهرست کتابهای مناسب کودکان و نوجوانان را برای اولین بار منتشر نمود. در همین سالها سیل ترجمه از ادبیات کودکان جهان بهسوی کودکان ایران سرازیر شد.
سال ۱۳۴۰ نقطه عطفی در تاریخ ادبیات کودک و نوجوان است. در این سال چرخشی بنیادین در کتابهای درسی پدیدار شد. روش تدریس و مطالب کتابهای جدید، سن مطالعه را تقریباً سه سال پایین آورد و بدین ترتیب جمعیت کتابخوان چندین برابر شد. در همین سال نخستین کتاب مدون ادبیات کودک چاپ شد. در سال ۱۳۴۱ شورای کتاب کودک، کار خود را شروع کرد و در سال ۱۳۴۴ کانون پرورش فکری کودک و نوجوان به وجود آمد. سالهای پس از ۱۳۴۰ را میتوان دورهی تازهای در ادبیات کودک و نوجوان دانست. در این دوره اهمیت ادبیات کودک در رشد فکری و پرورش اندیشه و تخیل از دوران کودکی و نوجوانی در ایران شناخته شد. ویژگی عمدهی این دوره توجه به نیازهای کودکان و رشد ادبیات ویژهی آنان در برابر آثار ترجمه شده است.
ادبیات کودک در دههی ۵۰ و ۶۰ سرعت بیشتری یافت. رشد روزافزون جمعیت و جوان شدن آن و بالا رفتن درصد دانش آموزان و بهبود نسبی اوضاع اقتصادی، توجه به کودکان و نوجوانان را افزایش داد. پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ هشیاری اجتماعی کودکان ایرانی را بالاتر برد و بر وسعت تجربههای آنان افزود و زمینههای دیگر را برای کار نویسندگان و شاعران فراهم نمود. در این دو دهه مخصوصاً پسازآنقلاب، صحبت از یک شاعر و یک نویسنده یا یک تصویرگر نیست. در همهی زمینهها رشد و گسترش مشاهده میشود و خواهناخواه درصد کارهای نامناسب و مبتذل نیز فزونی یافت و همزمان با آن، سختگیری و جدیت بیشتری درزمینهٔ ی نقد کتب کودکان به وجود آمد. در این ایام به اسامی علیاشرف درویشیان، فریدون دوست دار، رضا رهگذر، قدسی قاضی پور و بهخصوص هوشنگ مرادی کرمانی برمیخوریم.
ادبیات کودکان در دههی ۷۰ همراه با تعمیق برنامههای دهههای گذشته، ورزیدگی در اجرای فعالیتها، تسهیل ارتباطات بینالمللی علاوه بر دستیابی به اطلاعات، حضور ادبیات کودکان و نوجوانان ایران و فعالان این زمینه را در عرصه جهانی پررنگتر نمود. در این دهه، فعالیت، شامل حال همه کودکان و نوجوانان شد؛ از کودکان معلول – که آغاز فعالیت برای آنها در دههی قبل است – تا کودکان پناهندگان به ایران یا کودکان کانون اصلاح و تربیت. یکی از اقدامات اساسی و اصولی این دهه، تهیه و تدوین فرهنگنامهی کودکان و نوجوانان توسط شورای کتاب کودک است که در تابستان ۱۳۷۹ جلد ششم آن نیز منتشر شد. آغاز تهیهی «تاریخ ادبیات کودکان و نوجوانان» نیز در این دوره است.