قصه های کودکانه دنیای والت دیزنی5 برای خردسالان ایپابفا9

بچه قایق شجاع – قصه های والت دیزنی برای کودکان و خردسالان

بچه قایق شجاع

توت همیشه با خودش فکر می‌کرد که پدرش شغل خیلی مهمی دارد. وقتی که پدرش قایق‌های بزرگ رو به طرف اسکله می‌کشید، توت با غرور تماشا می کرد. توت خیلی دوست داشت که بتونه اون هم کار پدرش رو بکنه.

قصه های کودکانه دنیای والت دیزنی5 برای خردسالان ایپابفا9

یک روز اتفاق وحشتناکی افتاد. توت تصمیم گرفته بود که کار پدرش رو تقلید کنه. بعد وقتی که داشت قایقی رو به طرف اسکله می‌کشید، قایق به کناره‌های اسکله خورد و شکست. مأمورین اونو دعوا کردند و بهش گفتند که دیگه حق نداره توی اون آب‌ها قایق سواری کنه؛ بعد هم بیرونش کردند.

اما چند شب بعد توت دید قایقی به کمک احتیاج داره. آخه طوفان شدیدی همراه با بارون تند گرفته بود. توت به طرف قایق رفت و با وجود طوفان شدید، اون قایق رو به اسکله آورد.

پدرش وقتی که این خبر رو شنید خیلی خوشحال شد. مأمورین هم همینطور.

اونها نه تنها توت رو به خاطر اشتباهی که قبلاً کرده بود بخشیدند بلکه به خاطر شجاعتی که این بار به خرج داده بود بهش جایزه هم دادند.

از اون به بعد دیگه توت همیشه خوشحاله و هر کاری که بهش میگن انجام میده؛ ولی هیچوقت به تنهایی یک قایق رونمیکشه. چون فکر میکنه که حالا حالاها برای این کار فرصت داره و وقتی بزرگ شد به تنهایی این کار رو میکنه.

(این نوشته در تاریخ 20 سپتامبر 2021 بروزرسانی شد.)



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *