ایدههای نو / یک داستان انگیزشی
خلاق بودن، یعنی خالی کردن خود از افکار دائمی و مجال دادن به جاری شدن ایدههایی که خدا میداند از کجا میآیند.
مدیرعامل یک شبکه تلویزیونی، معاون منابع انسانی خود را احضار میکند و میگوید: «میخواهم آن خانمی را که آنجا، در آن دفتر کوچک انتهای سالن نشسته فوراً اخراج کنی. در دو هفته گذشته او را زیر نظر گرفته بودم. کارش از صبح تا شب فقط نگاه کردن از پنجره به بیرون است.»
معاون منابع انسانی بیدرنگ میگوید: «یک دقیقه دست نگه دارید. ایشان معاون بنده در امور ایدههای نو هستند. درام پلیسیای که همه بینندگان دوستش دارند، برنامه «سؤال از ما پاسخ از شما» که میلیونها نفر بیننده دارد و همه آن سریالهای جدید کمدی، ساختهوپرداخته ایشان است. باید خدمتتان عرض کنم که همه این برنامهها هنگامی به ذهنشان خطور کرده که از پنجره به بیرون نگاه میکردند.»
مدیرعامل درحالیکه گوشی تلفن را برمیداشت، گفت: «پس بگذارید کسی را صدا بزنم زود برود و شیشههای پنجرهاش را برق بیندازد…!»