حیوانات در سرزمین شانگریلا
انتشارات دادجو
تايپ، بازخوانی، ويرايش تصاوير و تنظيم آنلاين: انجمن تايپ ايپابفا
به نام خدا
شانگريلا سرزمینی است خیالی که هر چیز و هر کار نشدنی، در آنجا شدنی است.
در آنجا خانهها از شکلاتهای خوشمزه ساختهشدهاند و سقف آنها از نانشیرینی درستشده.
بچههای حیوانات در آنجا تا دلشان بخواهد خوش میگذرانند، چون هرکه هر چه بخواهد، در دسترس است.
در آنجا سگها را با سوسیس میبندند، نه با زنجیر آهنی. سگها هرگز به آن سوسیسها گاز نمیزنند.
هر وقت سگها گرسنه بشوند، ناگهان مرغ سرخکرده توی ظرف دَم لانهشان آماده است و اگر هوس گوشتهای دیگری بکنند همان گوشت برایشان حاضر میشود!
گربههای موبور و دمسیاه از خوراکیهای خوشمزهای که از درختان آویزان است میخورند و هرگز به سراغ موشهای بیچاره و گنجشکهای تازه پر درآورده نمیروند.
کار آنها از بام تا شام، بازی و پریدن به سر و کول هم و قایم باشک بازی است و اگر خسته شدند، میروند بی ترس و لرز از حیوانات دیگر، توی علفهای سبز میخوابند.
در آنجا رستورانی هست که همه چیز رایگان و بی پول است. هرکس هر خوراکی بخواهد میتواند بخورد و هیچ پول ندهد.
شگفتتر از همه این است که هر وقت یکی از مشتریان بگوید من دیگر سیر شدم و چیزی نمیخورم، صاحب رستوران ناراحت میشود و آنگاه با خواهش و تمنّا از او میخواهد که باز هم بخورد.
در آنجا گاوهای سفید شیر میدهند و گاوهای سیاه قهوه میدهند و گاوهای قهوهای، شیر و کاکائو.
در سرتاسر سال علفهای سبز، زمینهای آنجا را پوشانده و هرگز پژمرده نمیشوند و گاوها بی آنکه کوچکترین کمبودی داشته باشند همیشه خوب میچرند و از چشمههای گوناگون آب میخورند.
در سرزمین شانگريلا هیچکس نیازی ندارد که کار کند و تنها کاری که باید بکنند این است که هرگاه گرسنه شدند دهن خود را باز کنند تا خوراکیهای خوشمزه وارد دهان آنها بشود!
پوشاکها هم برای هرکس و به اندازه هرکس که به آن احتیاج داشته باشد آماده است. کفشهای شیک و راحت هم فراوان است.
اگر در آنجا کسی دوچرخه بخواهد، یک ماشین میگیرد و یک ماشین دیگر هم یدکی به او میدهند تا اگر از ماشین اول دلزده شد با ماشین دومی رانندگی کند.
این ماشینها هرگز خراب نمیشوند و احتیاجی هم به تعمیر ندارند و هر یک از حیوانات میتوانند رانندگی کنند.
همه کاره آنجا یا رئیس آن سرزمین یک فیل چاق است. آنها می گویند فيل همیشه در جنب و جوش است، چون که یک خرطوم به همراه دارد.
کار فیل این است که هر روز در جایی که هیچکس با کسی کاری ندارد بگردد و از کارهای آنجا که خودبخود انجام میگیرد، بازدید کند. در دنیا از این رئیس، بیکارتر کسی ندیده است.
این اردکها که میبینید دارند توی یک رودخانه شنا میکنند که در آن به جای آب، عطر و گلاب روان است. عجیب این که هر چه بیشتر در آن شنا کنند خوشبوتر میشود!
در تمام رودخانههای آنجا ماهیهای رنگین و خوش ریخت فراوان است که هرگز کسی به آنها آزار نمیرساند یا آنها را صید نمیکند.
خوب به این دستگاه نگاه کنید، اگر گفتید این چه دستگاهی است!
در آنجا هر حیوانی که بخواهد بلندتر شود به این دستگاه بسته میشود و به اندازه دلخواه خودش بلند میشود.
همه روزه چند حیوان کوتاه به آنجا میآیند و آن دستگاه خودکار آنها را بلند میکند.
اینک به این دستگاه نگاه کنید، میتوانید حدس بزنید که این دیگر چه دستگاهی است؟
این هم برای آن است اگر کسی خواست خودش را کوتاه کند با این دستگاه و به کمک حیوانات دیگر خود را کوتاه میکند. مثل این یکی!
اما این عکس را که میبینید تنها راه بازگشت از این سرزمین خور و خواب است. تاکنون هر کسی که در آنجا بوده دلش میخواهد از آنجا بیرون بیاید.
یک روز که از همه آن حیوانات پرسیدند، یکی هم پیدا نشد که بگوید من میخواهم بمانم. همه میگفتند اگر از اینجا برویم خوشبخت میشویم!
«پایان»
(این نوشته در تاریخ ۶ اسفند ۱۴۰۲ بروزرسانی شد.)