قصهها و افسانههای آموزنده ازوپ یونانی
دعایی که بهسرعت مستجاب شد
نگارش: اس اِی هندفورد / ترجمه: حسین ابراهیمی
به نام خدا
گاوچرانی به هنگام چراندن گاوها، گوسالهای را در مَرغزار گم کرد. گاوچران نذر کرد که اگر دزدِ گوسالۀ خود را بیاید، بزغالهای برای زئوس قربانی کند. وقتی به جستجوی گوساله قدم به جنگل گذاشت، شیری را مشغول خوردن گوساله دید. مرد، وحشتزده دستهایش را به آسمان بلند کرد و نالید: «ای زئوس بزرگ، نذر کرده بودم اگر دزد گوسالهام را بیایم بزغالهای به درگاهت قربانی کنم. اکنون نذر میکنم اگر از چنگال دزد گوساله جان سالم به در ببرم، گاو نری برایت قربانی کنم!»
انسانها به هنگام بلا برای چیزی دست به دعا برمیدارند که چون به آن میرسند، آرزو میکنند هر چه زودتر از شرش خلاص شوند.
(این نوشته در تاریخ ۱ اسفند ۱۴۰۰ بروزرسانی شد.)