داستان-کودکانه-قشنگ-یک-روز-در-شهربازی

داستان کودکانه قشنگ یک روز در شهربازی

داستان کودکانه قشنگ

یک روز در شهربازی

هوراااا! امروز، روز شهربازی رفتنه!

موش کوچولو فریاد می‌زنه:

هوراااا!

موش کوچولوتر داد می‌زنه:

جووونمی جوووون!

کوچولوترین موش از خوشحالی جیغ می‌کشه!

a-day-at-the-carnival-story-2

اونا نقشه کشیدن که همه‌ی اسباب‌بازی‌ها رو سوار بشن! موش کوچولو به داداش‌های کوچیک‌ترش می‌گه:

فقط حواستونو جمع کنید که از من دور نشید! چون گم میشید!

a-day-at-the-carnival-story-3

اونا سوار ماشین‌های مسابقه‌ای شدن و با هم‌دیگه مسابقه دادن!

a-day-at-the-carnival-story-4

و بعد سوار اسب‌های بامزه شدن و بالا و پایین رفتن!

a-day-at-the-carnival-story-5

بعدش اونا رفتن و سوار قطار هوایی شدن! اون خیلی هیجان‌انگیز بود!

a-day-at-the-carnival-story-6

و بعد سوار چرخ‌وفلک شدن و حسابی دور خودشون چرخیدن!

a-day-at-the-carnival-story-7

برادرای کوچولو رفتن به دکه‌ی بادکنک فروشی!

a-day-at-the-carnival-story-8

و هر کدومشون یک بادکنک رنگی خریدن!

یک بادکنک!

دو بادکنک!

a-day-at-the-carnival-story-9

صبر کن ببینم!

کوچولوترین موش کجاست؟

a-day-at-the-carnival-story-10

موش کوچولو و موش کوچولوتر، دویدن و رفتن پیش ماشین‌های مسابقه‌ای!

کوچولوترین موش اونجا نبود!

a-day-at-the-carnival-story-11

اونا دویدن پیش اسب‌های بامزه!

اما کوچولوترین موش اون‌جا هم نبود!

a-day-at-the-carnival-story-12

موش کوچولو و موش کوچولوتر، دویدن پیش قطار هوایی!

کوچولوترین موش اون‌جا هم نبود!

a-day-at-the-carnival-story-13

اونا دویدن سمت چرخ‌وفلک!

خدا رو شکر!

کوچولوترین موش همون‌جا توی چرخ‌وفلک خوابش برده بود!

a-day-at-the-carnival-story-14

هر سه تا موش برادر، رفتن و برای خودشون نوشیدنی شیرین خریدن!

یک لیوان!

دو لیوان!

سه لیوان!

a-day-at-the-carnival-story-15

چه روز خوبی توی شهربازی!

هر سه تا موش از خوشحالی هورا کشیدن!

a-day-at-the-carnival-story-17

Courtesy of mooshima.com



***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *