قصه-های-شب-برای-کودکان-الاغ-زیبا3

داستان زیبا و آموزنده: الاغ زیبا || ظاهر زیبا داشتن کافی نیست!

داستان زیبا و آموزنده

الاغ زیبا

قصه های شب برای کودکان
ایپابفا: سایت کودکانه‌ی قصه کودک، داستان کودک و کتاب کودک و نوجوان

به نام خدا

روزی روزگاری در جنگلی حیوانات زیادی زندگی می‌کردند که در آنجا اثری از قانون و عدالت نبود. الاغی احمق در آن جنگل زندگی می‌کرد که خود را بسیار دانا می‌دانست. الاغ برای جلب‌توجه حیوانات روزی در رودخانه حمام کرد و موهایش را شانه زد و خود را آراست، از گل‌های بیشه به سر و روی خود گذاشت و با ناز و غرور به سمتِ وسط جنگل به راه افتاد. حیوانات دور او جمع شدند و با تعجب به او نگاه می‌کردند، حیوانات به مدح و ستایش او پرداختند، روباه گفت: «تو چقدر زیبا هستی ای الاغ!»

گوزن گفت: «تابه‌حال الاغی به این زیبایی ندیده بودم!…»

الاغ هم در جواب آن‌ها می‌گفت: «چرا به من خیره شده‌اید؟ مگر تابه‌حال آهوی زیبا ندیده‌اید؟ بی‌شک من حاکم جنگل هستم.»

بله، الاغ شروع کرد به تعریف از خود. حیوانات از هر طرف جنگل برای دیدن الاغ زیبا می‌آمدند، زیرا شهرت الاغ تمام جنگل را فراگرفته بود.

در همان وقت شیر از دور به جمع حیوانات نزدیک شد. حیوانات که از شیر جنگل می‌ترسیدند، راه را برای او باز کردند. شیر وارد جمع شد و کم‌کم به الاغ نزدیک شد.

شیر گفت: «به‌به! چه غزال زیبایی هستی!»

الاغ با غرور ایستاده بود و سینه‌اش را جلو داده به اطراف نگاه می‌کرد، که شیر دوباره به مدح او پرداخت: «تابه‌حال چنین آهوی زیبایی ندیده‌ام، تو از کدام دشت آمده‌ای؟ خیلی زیبا هستی و من مطمئن هستم گوشت تو همانند ظاهرت لذیذ و خوشمزه است.»

همین را گفت و به الاغ نادان هجوم برد.

الاغ بیچاره که قصد شیر را فهمید سعی کرد از چنگ او فرار کند؛ اما نتوانست، تا اینکه پس از تلاش بسیار، گردوغبار به هوا بلند شد و الاغ زخمی و خسته توانست از چنگال شیر فرار کند. او به‌سختی فراوان خود را به کنار برکه رساند و خونی که از زخم‌هایش جاری شده بود را شست و خود را کشان‌کشان به کنار صخره‌ای رساند و کمی در آنجا استراحت کرد. الاغ نادان این را فهمیده بود که خداوند، هر موجودی را در جای خود خلق کرده و هیچ‌کس نمی‌تواند فقط با چند تغییر در ظاهر خود، ذات خود را تغییر دهد و ادعا کند که موجود دیگری است و اینکه الاغ، همان الاغ است و نمی‌تواند با آراستن، خود را آهو معرفی کند.

بله بچه‌ها الاغ فقط کمی با فکر کردن می‌توانست راه بهتری برای حاکم شدن پیدا کند، به نظر شما آن راه کدام است؟

(این نوشته در تاریخ ۶ آبان ۱۴۰۱ بروزرسانی شد.)



***

  •  

***

یک دیدگاه

  1. چقدر باحال و قشنگ بود ???

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *